بهمناسبت سالروز قیام نوزدهم دی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدییّن سیّما بقیةالله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مردم شجاع و دلاور قم و جمعی از روحانیّون محترم و علمای مكرّم. و روز نوزدهم دی هر سال برای این حقیر این مژده را به همراه دارد كه با شما مردم مؤمن و شجاع و شریف یك ملاقاتی را ما اینجا داریم.
قم سرشار از انگیزه است، سرشار از امید است؛ هم امیدوار است، هم امیدبخش است. قم یك شهر پیشرو و دارای مردم قطعاً پیشرو در كشور ما است. از روز نوزدهم دی سال 1356 -كه ما قضایای قم را از دور شنیدیم و هنوز هیچ خبری در كشور نبود از اجتماعات مردمی و هیجانات مردمی، و قم بهپاخاست و قیام كرد و سینه سپر كرد و كشته داد و شهید داد- تا امروز كه چهل سال است، قم در صراط مستقیم، حركت مستمرّ خودش را ادامه داده است. امسال هم شما دیدید كه در روز نهم دی، مردم قم آن راهپیمایی را بهطور مرسوم -كه در همه جای كشور بود- انجام دادند لكن به آن اكتفا نكردند؛ روز سیزدهم دی [هم] آن راهپیمایی پُرشور، آن حركت عظیم را انجام دادند.
حرف همیشهی ملّت ما همین است؛ حرف ملّت عزیز ما، قشرهای ما، شهرهای مختلف ما، جوانهای ما، حرف انقلاب و نظام اسلامی و ایستادگی در مقابل زورگویی و زیر بار تحمیل قدرتها نرفتن است. حرف ملّت در تمام این سالهای متمادی یك حرف بود و امروز كه چهل سال از آن روزها میگذرد، ملّت ما همان منطق، همان مسیر، همان هدف را دنبال میكند؛ منتها امروز پختهتر است، باتجربهتر است، واردتر است. از لحاظ انگیزه هم اگر نگوییم امروز جوانهای ما پُرانگیزهتر از آن روز هستند، حدّاقل مثل همان انگیزهها را دارند، علاوه بر اینكه پُرتعدادترند؛ یعنی امروز تعداد جوانهای مؤمن پُرانگیزهای كه حاضرند در میدانهای خطر سینه سپر كنند، چندین برابر جوانهای ما در آستانهی انقلاب و در سالهای اوّل انقلاب است؛ این خطّ مستمرّ این كشور است. خب، بنده همیشه این حرفها را البتّه میزنم، همیشه هم یك شواهدی، قرائنی وجود دارد، لكن آنچه این روزها اتّفاق افتاد، شواهد روشن و واضحی بر این قضیّه بود. همینطور كه عرض كردیم، ملّت ایران در اقصیٰ نقاط كشور، در شهرهای بزرگ، در شهرهای كوچك، از روز نهم دی -كه این آتشبازیها و این شیطنتكاریهای افرادی كه بعد عرض خواهیم كرد، تازه شروع شده بود- در همهجای كشور این حركت را آغاز كردند، بعد كه دیدند نه، مزدوران دشمنان دستبردار نیستند، آنوقت پیدرپی، روزهای متوالی این راهپیمایی تكرار شد؛ از روز سیزدهم در قم، در اهواز، در همدان، در كرمانشاه، تا روز چهاردهم، روز پانزدهم، روز شانزدهم، روز هفدهم در شهرهای مختلف، در شهرهای بزرگ، و باز در مشهد، در شیراز، در اصفهان، در تبریز. اینها حوادث معمولی نیست؛ اینها هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ من این را از روی اطّلاع عرض میكنم. این حركت عظیم منسجم مردمی در مقابل توطئهی دشمن، با این نظم، با این بصیرت، با این شور، با این انگیزه در هیچ جای دنیا نیست؛ و این چهل سال است كه ادامه دارد، بحث یك سال و دو سال و پنج سال و مانند اینها نیست؛ نبرد ملّت با ضدّ ملّت است، نبرد ایران با ضدّ ایران است، نبرد اسلام با ضدّ اسلام است؛ این [نبرد] ادامه داشته و البتّه بعد از این هم خواهد بود؛ منتها سرگرم شدن ملّت ایران به مبارزه و ایستادگی و استقامت، موجب نشده است كه از بقیّهی ابعاد و زوایای زندگی غافل بشوند، [بلكه] همین جوانهای شما، بچّههای شما پیشرفتهای علمی را به وجود آوردهاند، همین مأموران شما كارهای بزرگ [برای] آبروی ملّت ایران در كشور و در منطقه انجام دادهاند. یعنی ملّت نشان داد كه یك ملّتِ زنده است، یك ملّتِ بانشاط است، یك ملّتِ باخدا است، و خدا هم كمك میكند.
خب، در واقع همهی حركاتی كه دشمن در این چهل سال در مقابل ما انجام داده است، پاتك انقلاب است. انقلاب ریشهی دشمن را از لحاظ سیاسی در كشور كَند، و دشمن حالا مرتّباً پاتك میكند و در هر دفعه هم شكست میخورد؛ اقدام میكند و نمیتواند؛ نمیتواند پیش ببرد؛ بهخاطر ایستادگی، بهخاطر این سدّ محكم مردمی و ملّی؛ این بار هم ملّت، با قدرت تمام به آمریكا و به انگلیس و به لندننشینها میگوید: ایندفعه هم نتوانستید، باز هم نخواهید توانست. میلیاردها دلار هزینه كردند -[این] واقعی است كه میلیاردها هزینه كردند- سالها شبكهسازی كردند، مزدورپروری كردند برای اینكه بتوانند از درون، كار را مشكل كنند. [قبلاً] نمیگفتند؛ مسئولین امروز آمریكا كه خب سادهلوحیشان در امور سیاسی آشكار است، لو دادند خودشان را و گفتند «از بیرون نمیشود با ایران دستوپنجه نرم كرد، از درون باید خرابش كنیم»؛ یعنی همین كاری كه چند سال است دارند میكنند: شبكهسازی، مزدورسازی؛ بعد برای مخارجش سركیسه كردن دولتهای وابسته، بیایند اینجا و سراغ فلان دولت ثروتمندِ پولدارِ خلیج فارس بروند و سركیسه كنند آنها را برای اینكه بتوانند مخارجشان را اینجا و جاهای دیگر روبهراه كنند؛ زبالههای فراری از ایران را بازیافت كنند، آنها را دوباره وارد میدان كنند، اگر بشود بازیافتشان كرد؛ هزاران شبكهی مجازی راه انداختند، دَهها كانال تلویزیونی به راه انداختند، كانالهای ماهوارهای به راه انداختند؛ جوخههای ترور و انفجار درست كردند و به داخل مرز فرستادند، چه از جنوب شرقی، چه از شمال غربی؛ بمباران دروغ و تهمت و شایعه را روی سر این ملّت ریختند، شاید بتوانند افكار این مردم را، بخصوص جوانان نورس ما را عوض كنند -جوان عزیز ما، این جوانی كه نه امام را دیده، نه انقلاب را دیده، نه دوران دفاع مقدّس را دیده، نه شهدای نامدار بزرگ ما را دیده، روی ذهن اینها [میخواستند] اثر بگذارند؛ نتیجهاش چه میشود؟ [میشود] شهید حججی؛ این شهید عزیز اخیر نجفآباد و شهدای دیگری كه در این دو سه روز شهید شدند؛ اینها همه همین جوانها بودند- و تطمیع كسانی در داخل؛ نفوذ در برخی از اركان؛ [البتّه] خودشان مستقیم هم وارد میشوند، شما دیدید -بعداً عرض خواهم كرد- دخالتهای مسئولان آمریكایی را در این چند روز بهوسیلهی همین شبكههای اینترنتی و امثال اینها؛ [امّا] باز هم نتوانستند؛ با همهی این تلاشها ناكام ماندند.
من لازم است از ملّت عزیزمان تشكّر كنم؛ هزار بار باید تشكّر كنم، نه یك بار. ملّت، حقیقتاً یك ملّت رشید، وفادار، بابصیرت، باهمّت، زمانشناس، لحظهشناس [است] كه میدانند لحظهی حركت كِی است. روز پنجشنبه(1) در مشهد آن قضایا شروع شد؛ روز شنبه آن راهپیمایی عجیب [برگزار شد] كه شاید چند سال بود با این شور و هیجان در مشهد راهپیمایی نشده بود؛ بعد، یكی دو روز كارهای پراكندهی دیگری انجام گرفت كه همه مطّلعید؛ بعد، از سیزدهم دی تا هفدهم دی، حدّاقل پنج روز پشت سر هم [مردم به میدان آمدند]. واقعاً وفاداری ملّت، لحظهشناسی ملّت، [اینكه] بدانند هر زمانی چهكار میخواهند بكنند [قابل تشكّر است]. خب، دیگران این پیامها را میگیرند؛ بله در تبلیغاتشان، صدها نفر اخلالگر و تخریبكننده را هزاران نفر نشان میدهند، [امّا] حركات میلیونی ملّت را در تظاهرات بهعنوان یك گروه [كوچك] یا چند هزار نفر معرّفی میكنند! در تبلیغات اینجوری میگویند، امّا میفهمند؛ صاحبان سیاستهایشان میبینند، [ولی] به رو نمیآورند؛ یعنی ملّت كار خودش را میكند، تأثیر خودش را میگذارد، رُعب خودش را در دل سیاستگذاران دشمن نفوذ میدهد با این حركت عظیمی كه انجام میدهد. ملّت بصیرتشان را واقعاً به اوج رساندند؛ حقیقتاً این ملّت به اوج رساندند بصیرت خودشان را و در این چند روز انگیزهی خودشان را خوب نشان دادند.
[امّا] تحلیل؛ در این روزها تحلیلهای گوناگونی از طرف اشخاص مختلف و جناحها، در روزنامهها، در شبكههای اینترنتی نسبت به این قضایا انجام گرفت؛ در این تحلیلها یك نقطهی تقریباً مشتركی وجود داشت كه آن نقطه، نقطهی درستی است و آن تفكیك بین مطالبات صادقانه و بهحقّ مردم و حركات وحشیانه و تخریبگرانهی یك گروه است؛ اینها از هم باید تفكیك بشود. اینكه فلان انسانی از یك حقّی محروم بماند و اعتراض بكند یا این اعتراضكنندهها -صد نفر، پانصد نفر- بیایند یك جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، یك مطلب است؛ و اینكه یك عدّهای از این تجمّع و از این انگیزه سوءاستفاده كنند و بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند، به پرچم اهانت كنند، مسجد را بسوزانند، تخریب كنند، آتش بزنند، یك حرف دیگر است؛ اینها دو مقوله است؛ اینها را با هم مخلوط نباید كرد. آن تمنّاهای مردمی یا اعتراضهای مردمی یا درخواستهای مردمی، در این كشور همیشه بوده، الان هم هست. خب این صندوقهای مشكلدار یا مثلاً بعضی از مؤسّسات مالی مشكلدار یا بعضی از دستگاههای مشكلدار، بعضی از مردم را ناراضی كردهاند؛ الان یك سال است یا شاید بیش از یك سال است -ما خبرهایش را داریم؛ خبرها غالباً به ما میرسد- اجتماع میكنند در فلان شهر مقابل فلان مؤسّسه، مقابل استانداری، مقابل مجلس شورا در اینجا. از این چیزها هست؛ همیشه بوده و هست، هیچكس هم با اینها معارضه و مخالفتی ندارد؛ باید هم به این حرفها رسید، باید گوش كرد، باید شنید، باید در حدّ وسع و توان به آنها پاسخ داد. [البتّه] در میان درخواستها، اگر ده درخواست هست، ممكن است دو درخواست نابهجا باشد؛ [امّا] آنهایی كه بهجا است، آنهایی كه درست است، آنها را باید همهی ماها دنبال كنیم. من نمیگویم «باید دنبال بكنند»؛ خود بنده هم مسئولم، همهی ما باید دنبال كنیم. [البتّه] من در صحبتهایم خطاب به مسئولین عرایضی خواهم داشت كه عرض میكنم. این یك حرف است، امّا اینها ربطی ندارد به اینكه كسانی بیایند پرچم كشور را آتش بزنند یا كسانی بیایند از اجتماع مردم استفاده كنند، علیه اعتقادات مردم حرف بزنند و فریاد بكشند؛ علیه قرآن، علیه اسلام، علیه نظام جمهوری اسلامی!
من عرض بكنم به شما؛ یك مثلّثی در این قضایا فعّال بوده است. مال امروز و دیروز هم نیست؛ این سازماندهیشده بوده است. اینهایی كه عرض میكنم، همه قرائن اطّلاعاتی دارد؛ حالا بعضی آشكار است و حرفهای خودشان است، بعضی هم از طُرق اطّلاعاتی به دست آمده است. یك مثلّثی فعّال بودند: نقشه مربوط به آمریكاییها و صهیونیستها است؛ نقشه را آنها كشیدند. چند ماه هم هست دارند نقشه میكشند. اینكه «بیاییم از شهرهای كوچك شروع كنیم، [بعد] به طرف مركز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعّال كنیم و اینها را داغ كنیم»، این نقشهای است كه كشیده شده و چند ماه است روی این نقشه دارند كار میكنند. نقشه مال آمریكاییها و عوامل رژیم صهیونیستی است.
پول مال یكی از این دولتهای خرپول(2) اطراف خلیج فارس است. خب این كارها خرج دارد؛ باید پول بدهند؛ آمریكاییها كه حاضر نیستند پول خرج كنند وقتی اینها هستند؛ پول را اینها دادند. این دو ضلع. ضلع سوّم پادوییاش است؛ پادوییاش هم مربوط به سازمان منافقین بود، سازمان آدمكش منافقین؛ پادو، آنها بودند. از ماهها قبل اینها آماده بودند؛ خود رسانههای منافقین در همین روزها اعتراف كردند؛ گفتند ما از چند ماه قبل با آمریكاییها در ارتباط بودیم نسبت به این قضیّه؛ كه پادویی كنند، سازماندهی كنند، بروند این و آن را ببینند، كسانی را در داخل نشان كنند و پیدا كنند كه بهشان كمك كنند تا بیایند به مردم فراخوان بدهند -فراخوان را هم آنها دادند- و شعار «نه به گرانی» بگذارند. خب این شعاری است كه همه خوششان میآید؛ با این شعار یك عدّهای را جذب كنند، بعد خودشان بیایند وسط، اهداف شوم خودشان را دنبال كنند و مردم را هم دنبال خودشان بكشند؛ هدف این بود.
كاری كه مردم در اینجا كردند این است: اوّل خب یك عدّهای آمدند؛ البتّه عدّهی زیادی هم نبودند، لكن به مجرّد اینكه دیدند كه اینها هدفهایشان چیست و شعارهایشان معلوم شد، مردم صفها را جدا كردند. همانهایی كه روز پنجشنبه و روز جمعه در اجتماعات مطالبهی «نه به گرانی» و امثال اینها شركت كرده بودند، همانها در روز نهم دی آمدند در تظاهرات عظیم مردم شركت كردند و علیه آنها شعار دادند؛ علیه آمریكا، علیه منافق شعار دادند. مردم صفشان را جدا كردند.
دو قرارگاه فرماندهی در همسایگی ایران تشكیل دادند. این را خودشان اعتراف كردند، اینها اعترافهای خودشان است؛ نه اعترافِ اینجا، [بلكه] آنهایی كه در رسانهها لو میدهند حرفها را و در یك مصاحبهای حرف میزنند و یك چیزهایی میگویند، گفتند كه دو قرارگاه فرماندهی عملیّات برای فضای مجازی و مدیریّت اغتشاشها توسّط آمریكاییها و عوامل رژیم صهیونیستی در همسایگی ایران تشكیل شد؛ این را خودشان اعتراف كردند. یعنی همه چیز را از پیش آماده كردند، از قبل هم برای خودشان پیروزی را قطعی دانستند؛ الحمدلله الّذی جعل اعدائنا من الحمقاء؛ خدا را شكر! با اینهمه حوادث پیدرپی، هنوز این ملّت را نشناختهاند، هنوز نفهمیدهاند این سدّ محكم ایمان ملّی و ایستادگی ملّی و شجاعت ملّی معنایش چیست؛ به اعماقش نرسیدهاند. آنوقت این بیچارههای بازیخوردهی بدبختِ روسیاه در داخل، از یك طرف گفتند «جانم فدای ایران»، از یك طرف پرچم ایران را آتش زدند! بیعقلها نفهمیدند كه خب این دو تا كه با هم نمیسازد. [گفتند] «جانم فدای ایران»؛ خب حالا انشاءالله قربان ایران بروید شما(3) امّا از كِی تا حالا شماها -این هیئتها، این تیپهای اینجوری- در مقابل دشمنان ایران سینه سپر كردهاید؟ در مقابل دشمن ایران هم همین جوان حزباللّهی باز سینه سپر كرده، جوان انقلابی سینه سپر كرده. سیصد هزار شهید دوران دفاع مقدّس چه كسانی بودند؟ بعد از آن، شهدائی كه ما داشتیم چه كسانی بودند؟ همین بچّههای مؤمن و انقلابی بودند كه از كشورشان دفاع كردند، در مقابل ضدّ انقلاب، در مقابل مهاجم خارجی، در مقابل آمریكا؛ شما كِی قربان ایران رفتید كه میگویید «فدای ایران»؟ آنوقت میگوید «فدای ایران»، بعد میآید پرچم را آتش میزند! این واقعاً نشاندهندهی بیعقلی نیست، نشاندهندهی خامی و ناپختگی نیست؟
امّا آمریكا؛ آمریكا عصبانی است، بشدّت عصبانی است. از كه عصبانی است؟ فقط از این حقیر كه عصبانی نیست، از شما هم عصبانی است؛ از ملّت ایران عصبانی است، از حكومت ایران عصبانی است، از انقلاب ایران عصبانی است؛ چرا؟ برای خاطر اینكه شكست خورده؛ از این حركت عظیم شكست خورده. حالا مسئولین آمریكایی افتادهاند به مُهملگویی! رئیسجمهور آمریكا میگوید «حكومت ایران از مردمش میترسد»؛ نه، حكومت ایران متولّد این مردم است، مال این مردم است، بهوسیلهی این مردم به وجود آمده، تكیهی به این مردم میدهد؛ چرا بترسد؟ اگر این مردم نبودند كه حكومتی نبود؛ اینكه چهل سال این حكومت در مقابل شما ایستاده، به كمك این مردم ایستاده؛ مردم بودند كه توانستند كمك كنند به حكومت كه بتواند در مقابل شما بِایستد. میگوید كه «حكومت ایران از قدرت آمریكا هراس دارد»؛ خب اگر ما از شما هراس داریم چطور دههی 50 شما را از ایران بیرون ریختیم و دههی 90 شما را از كلّ منطقه خارج كردیم. میگوید «مردم ایران گرسنهاند و به غذا احتیاج دارند»، [درحالیكه] در آمریكا طبق آمار خودشان، پنجاه میلیون گرسنهای هست كه به نان شب احتیاج دارد؛ آنوقت میگوید «مردم ایران [گرسنهاند]»! مردم ایران با عزّت و شرف زندگی كردهاند، انشاءالله به توفیق الهی، به كمك الهی روزبهروز هم بهتر خواهند شد، مشكلات اقتصادیشان هم به كوری چشم شما برطرف خواهد شد.
رئیسجمهور آمریكا ابراز نگرانی میكند! در این پنج شش روز، هر روز تقریباً یك اظهار نظری ایشان كرده.(4) اظهار نگرانی میكند از رفتار با معترضین كه «ما نمیدانیم مثلاً حكومت ایران با معترضین [چه میكند]». خجالت نمیكشید؟(5) شما در طول یك سال، پلیستان هشتصد نفر از مردم خودتان را كشته! در یك كشوری، در یك سال، پلیس كه ضامن حفظ امنیّت مردم است، هشتصد نفر آدم را بكشد؟ شما كسانی هستید كه در قضیّهی آن قیام والاستریت هرچه توانستید علیه مردم كار كردید، لگد كردید، زدید؛ به تهمتی یا به احتمالی آدمها را كشتید؛ یك زنِ رانندهای دارد در ماشین رانندگی میكند، این پلیس سوءظن پیدا میكند و میزند زن را در مقابل بچّهی كوچكش میكشد! این اتّفاقات پیدرپی در آمریكا اتّفاق افتاده است.
و انگلیس! مسئولین انگلیس خبیث هم اظهار نگرانی میكنند. قاضی انگلیسی در قضیّهی حملهی به مسلمانها و دفاع مسلمانها از خودشان -كه همین اواخر اتّفاق افتاد- حكم داد كه اگر مسلمانی سنگ را بردارد امّا پرتاب نكند، چهار سال زندانی دارد، اگر پرتاب كرد هفت سال زندانی دارد! این قاضی شما است. این حضراتی كه گاهی اوقات قضاوتهای در فیلمهای هالیوودی را، فیلمهای سینمایی را -كه پخش میكنند كه قاضی اینجوری گفت، پلیس اینجوری كرد- باور میكنند و خیال میكنند كه دستگاههای قضائی غرب آنجوری است، بشنوند این حرفها را: قاضی انگلیسی حكم كرد كه اگر سنگ را برداشتی و پرتاب نكردی، چهار سال زندانی داری، اگر پرتاب كردی هفت سال؛ كوكتلمولوتف اگر درست كردی و برداشتی [ولی] پرتاب نكردی، هفت سال، وَالّا اگر پرتاب كردی پانزده سال زندانی دارد. اینجوری برخورد میكنند؛ آنوقت اینها شدهاند دلسوز معترضین در ایران كه نبادا به اینها ظلم بشود!
هدف نهایی آنها معلوم است؛ البتّه دولت قبل آمریكا این را به رو نمیآورد، خلاف این را میگفت؛ [امّا] آنها هم هدفشان همین بود: براندازی جمهوری اسلامی. دولت قبلی اصرار میكرد، تكرار میكرد كه ما جمهوری اسلامی را قبول داریم؛ به بنده هم چند نامه نوشت و در این نامهها هم همین را مدام تكرار كرده كه ما جمهوری اسلامی را قبول داریم؛ لكن خب ما میدیدیم؛ آدم چشمش باز است، ملتفت میشود؛ رفتار، رفتار براندازی بود. اینها كه دیگر حالا همینطور صریح و بدون هیچ ملاحظهای همین حرفها را بیان میكنند، میگویند كه باید جمهوری اسلامی را براندازی كنیم؛ هدف این است.
خب وسیله چیست؟ درست به این [نكته] توجّه بفرمایید! وسیلهشان این است كه ابزارهای اقتدار ملّی را از جمهوری اسلامی بگیرند. اقتدار ملّی ابزارهایی دارد: یكی از مهمترین ابزارهای اقتدار ملّی عواطف مردم و افكار عمومی مردم است كه در جهت صلاح و حكمت مردم و حكومت حركت میكند؛ این افكار عمومی است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی سلب كنند.
یكی از ابزارهای اقتدار ملّی ما -حالا این را بخصوص من اسم میآورم برای اینكه اینها زیاد تكرار میكنند- همین حضور ما در منطقه است؛ حضور قدرتمندانهی جمهوری اسلامی در منطقه، یكی از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ ملّت را قدرتمند نشان میدهد و واقعاً هم هست؛ میخواهند این را از بین ببرند. حالا فلان رئیسجمهور اروپایی(6) -آمریكاییها كه جرئت نمیكنند اسم مذاكرهی با ما را بیاورند- [میگوید] «ما میخواهیم دربارهی حضور ایران در منطقه بحث كنیم»؛ خب، [ما باید] دربارهی حضور شما در منطقه بحث كنیم؛ شما چرا میخواهید در منطقه حضور پیدا كنید؟ این از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ این را میخواهند سلب كنند از جمهوری اسلامی.
یكی از ابزارهای اقتدار ملّی قدرت دفاعی كشور است؛ این را میخواهند از جمهوری اسلامی بگیرند. اینكه میبینید اینقدر روی مسئلهی موشك هیاهو میكنند، جنجال میكنند، بهخاطر این است. اگر چنانچه یك ملّتی توانست به كسی كه از راه دور به او موشك پرتاب میكند، پاسخ مناسب بدهد، خب این یك اقتدار است؛ این اقتدار را امروز جمهوری اسلامی دارد و اینها میخواهند نداشته باشد؛ ابزارهای اقتدار ملّی را میخواهند بگیرند.
یكی از مهمترین ابزارهای اقتدار ملّی، جوان مؤمن ما است؛ میخواهند این ایمان را از جوان بگیرند. این جوان مؤمن است كه در مسئلهی هستهای، در مسئلهی پیشرفتهای علمی، در نانو، در رویان، در بقیّهی بخشهای علمی بیدارْخوابی میكشد، سختی میكشد تا اینكه یك پیشرفت علمی را به نهایت برساند؛ این جوانِ مؤمن است، اینها بچّههای مؤمن ما هستند و خیلی از اینها را ما از نزدیك میشناسیم. اینها میخواهند این ایمان را از این جوان بگیرند، انگیزه را میخواهند از این جوان بگیرند.
خب حالا من چند مطلب را عرض بكنم كه خیلی طولانی نشود صحبتمان. یك مطلب خطاب به آمریكاییها است. اوّلاً حضرات هیئت حاكمهی آمریكا! ایندفعه سرتان به سنگ خورد؛ ممكن است تكرار كنید، بدانید باز هم سرتان به سنگ خواهد خورد. ثانیاً خسارت زدید به ما در این چند روز، ممكن است در آینده هم خسارت بزنید؛ بدانید بیتقاص نخواهد بود. ثالثاً، هم این آقایی كه در رأس آنجا است بداند -اگرچه ظاهراً آدم متعادلی نیست(7) و همین روزها در آمریكا صحبت مشكل روانی و [نیاز به] دكتر روانی و روانشناس و مانند اینها برایش هست؛ اینها را خب ما هم شنیدهایم- هم اجزای حكومت [آمریكا] و دوروبریها! این دیوانهبازیهای نمایشی هم بیجواب نخواهد ماند. جمهوری اسلامی بر پایهی اركان و اصول خود محكم میایستد، از آنها دفاع میكند، از ملّتش دفاع میكند، از منافعش دفاع میكند و تسلیم زورگویی و مانند اینها نمیشود. این حالا راجع به آنها؛ این خطاب به آمریكا بود.
آنهایی هم كه دوست میدارند با آمریكاییها بنشینند و برخیزند و شبنشینی كنند و با آنها پیوند بخورند -چه از خارج از ایران، چه حالا متأسّفانه بعضیها هم در داخل كه ممكن است اینجوری فكر كنند، حركت كنند- اینها هم همین حرفی كه به آن حضرات گفتیم بشنوند، بدانند كه این ملّت و این نظام محكم ایستاده است و به توفیق الهی همهی مشكلات و ضعفها را برطرف خواهد كرد؛ این نظام توانایی این كار را دارد و انشاءالله خواهد كرد. این خطاب به آمریكاییها.
یك خطابی [هم] دارم من به مسئولان حكومتی خودمان -كه البتّه این، شامل خود حقیر هم میشود- و عناصر سیاسی، عناصری كه در كار سیاست فعّالند، فكر میكنند، مینویسند، میگویند، اقدام میكنند؛ هم به اینها، هم به مسئولین حكومتی: اوّلاً ما از دشمن خارجی گفتیم، اینهایی كه گفتیم تحلیل نبود، واقعی بود، خبر بود، اطّلاع بود؛ دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود كه از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یك جاهایی اشكال و نارسایی و نابسامانی در كارمان هست؛ اینجوری نیست كه ما هیچ اشكالی نداریم، هیچ مشكلی در كار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است كه دارد [مشكل ایجاد میكند]؛ نه، مگس روی زخم مینشیند؛ زخم را خوب كنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشكل داخلی نداشته باشیم، نه این شبكهها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریكا میتواند هیچ غلطی بكند. ما مشكلاتمان را باید خودمان حل كنیم؛ مشكلات داخلی را باید حل كنیم، ضعفهایمان را باید حل كنیم؛ ما ضعف داریم. دفاع از حقوق مظلومین وظیفهی همهی ما است؛ بخصوص [دفاع از] ضعفا و از حقوق ملّت وظیفهی ما است، بخصوص [دفاع از] طبقات ضعیف ملّت؛ همه بایستی مراقب باشیم. حالا طبقاتی هستند كه مرفّهند، مشكلات زندگی آنها را فشار نمیدهد؛ امّا یك گروه مهمّی هم در كشور هستند كه فشارهای زندگی، آنها را زیر فشار قرار میدهد. باید همهی همّت ما این باشد كه اینها را از زیر فشار خارج كنیم؛ تلاشمان باید این باشد.
یك مطلب دیگر اینكه هر سه قوّه مشكلات كشور را بشناسند و روی یكایك مشكلات متمركز بشوند. ما [اگر مشكلات را] فهرست كنیم، فرض كنید ممكن است ده پانزده مشكل اساسی داشته باشیم و اینها را روی كاغذ بنویسیم؛ [باید] تقسیم كار كنیم، متمركز بشویم روی این مشكل، زمان بگذاریم برایش [و آن را] حل كنیم. بنده چندین جلسه تشكیل دادهام برای آسیبهای اجتماعی؛ الان حدود دو سال یا دوسالونیم است كه هر چند وقت یك بار، ما اینجا یك جلسه برای آسیبهای اجتماعی با مسئولین اساسی و درجهی یك كشور از وزرا و نمایندگان و مسئولان نهادها و رؤسای قوا و مانند اینها تشكیل میدهیم، راجع به آسیبهای اجتماعی بحث میكنیم، صحبت میكنیم. آنجاها من گفتهام به آقایان؛ بایستی هركدام از اینها را تقسیم كار كنند. البتّه در بخشی از كارها انصافاً خوب هم حركت كردهاند، پیش هم رفتهاند؛ در بعضی از مسائل متمركز شدهاند، كار كردهاند، پیش رفتهاند. ما مشكل غیر قابل حل در كشور نداریم كه بگوییم این مشكل غیر قابل حل است، [یا] این گره بازنشدنی است؛ نداریم چنین چیزی؛ این را همه بدانند. همهی این گرهها بازشدنی است، [منتها] یك مقداری باید خودمان را آمادهتر كنیم، پابهركابتر باشیم، بیشتر كار كنیم، دقیقتر كار كنیم.
نكتهی بعدی این است كه همه با هم باشند؛ مسئولین كشور همه با هم باشند. بله، هر بخشی از كشور، یك حوزهی مسئولیّتی دارد كه جوابگو باید باشد، آن حوزهی دیگر به این ربطی ندارد؛ این را میدانیم. مجلس شورای اسلامی، قوّهی قضائیّه، قوّهی مجریّه و بقیّهی بخشها و نهادها، هركدام یك حوزهی مسئولیّتی دارند، كار حوزهی دیگر به آنها مربوط نیست، از آنها سؤال نمیشود؛ لكن این مال حالت عادی است. وقتیكه شما میبینید دشمن دارد تهدید میكند شما را -دشمنی لجباز، لجوج- و مشكلاتی به وجود میآورند با كارهایی كه كردهاند در داخل كشور، بایستی همه با همدیگر همدست باشند، همه كنار هم بایستند. این را من به همه عرض میكنم؛ هم به مسئولین كشور، هم به همین مجموعههای سیاسی كشور. همه با هم همكاری كنند، تلاش كنند، همافزایی كنند، یكدیگر را تحلیل نبرند. اینجور نباشد كه این یكی یك حرفی بزند كه این دیگری را تحلیل ببرد، اینهم باز یك حرفی بزند كه آن را تحلیل ببرد. همافزایی كنند! نظام یكپارچه است؛ نظام جمهوری اسلامی یك نظام یكپارچه است. بله، همهی بخشها مسئولیّتهای جداگانهای دارند امّا نظام، یك نظام است، قوّهی مجریّه هم مال همین نظام است، قوّهی قضائیّه هم مال همین نظام است، قوّهی مقنّنه هم مال همین نظام است، نیروهای مسلّح هم مال همین نظامند، نیروهای امنیّتی هم مال همین نظامند، دستگاههای علمی هم مال همین نظامند؛ همه با همند.
نكتهی بعدی: همه قانون را معیار بدانند؛ ما از بیقانونی ضرر میكنیم، ضربه میخوریم. سال 88 دیدید؛ اینكه كشور در سال 88 دچار خسارت شد -سال 88، هم خسارت مادّی پیدا كردیم، هم آبرویمان در دنیا به خطر افتاد- بهخاطر چه بود؟ بهخاطر بیقانونی. به اینها گفتیم بیایید طبق قانون عمل كنیم؛ قانون مشخّص است. شما میگویید انتخابات ایراد دارد؛ خیلی خب، آنجایی كه انتخابات ایراد دارد، تكلیف قانونی واضح است كه چهجوری باید حل كرد قضیّه را؛ خب بیایید طبق آن عمل كنیم. نكردند، زیر بار قانون نرفتند، بیقانونی كردند، خب مشكل درست كردند؛ برای كشور مشكل درست كردند، برای خودشان مشكل درست كردند، برای مردم مشكل درست كردند؛ هفت هشت ماه همینطور پشت سر هم ناامنی و مشكلات گوناگون درست كردند. این بهخاطر نرفتن زیر بار قانون است. توصیهی بنده، تأكید بنده، طلب بنده از دستگاههای مختلف، این است كه همه تسلیم قانون باشند.
یك نكتهی دیگر اینكه انتقاد كار خوبی است و كار لازمی است، تذكّر كار خوبی و كار لازمی است، امّا تذكّر و انتقاد را بهصورت «یك كلاغ چهل كلاغ» مطرح نكنند. ما در قوّهی مجریّه چند هزار مدیر داریم؛ خب از بین این چند هزار مدیر، ممكن است مِنبابِ مثال ده دوازده نفر آدمهای فاسدی باشند. این را [اگر] ما بزرگ كنیم، درشت كنیم، تعمیم بدهیم به همهی مدیران، آنوقت جوان ما اگرچنانچه این را بشنود از زبان من و شما، حق دارد كه دلش آب بشود و بگوید «عجب! همهی مدیران ما دچار این مشكل هستند». نه آقا! حالا بین چند صد یا چند هزار مأمور قوّهی مجریّه یا مأمور قوّهی قضائیّه، چند نفر نابابند. در قوّهی قضائیّه [هم] همینجور؛ اینهمه قضات شریف و زحمتكش مشغول كارند، خب بله، قطعاً چند قاضی ناباب هم وجود دارند؛ میدانیم. در همهی زمانها هم بوده، الان هم هست، با اینها برخورد هم میكنند؛ هم بنا است با اینها برخورد بشود در قوّهی مجریّه، هم بنا است با اینها برخورد بشود در قوّهی قضائیّه، هم بنا است با این افراد ناباب برخورد بشود در قوّهی مقنّنه، در مجلس. حالا گیرم مثلاً از دویست سیصد نمایندهی مجلس، یكی یا دو نماینده به وظایفشان عمل نكنند یا جور دیگری مشی بكنند؛ نمیشود تعمیم داد اینها را. پس تذكّر اگر میدهیم، انتقاد اگر میكنیم، منصفانه باشد؛ اینجور نباشد كه مبالغه كنیم، تعمیم بدهیم، سیاهنمایی كنیم. سیاهنمایی یعنی همین «یك كلاغ چهل كلاغ»؛ این سیاهنمایی است.
نكتهی بعدی این است كه مسئولین كشور بایستی به مسئلهی اشتغال و تولید -كه ما امسال را سال اشتغال و تولید داخلی قرار دادیم- اهمّیّت بدهند؛ اینها مسائل كلیدی است. این [نكته] بیشتر خطاب به مسئولین اجرائی است؛ البتّه بقیّهی مسئولین هم ممكن است نقش داشته باشند. ما البتّه مشكل واردات را به مسئولین محترم قوّهی مجریّه بارها گفتهایم. بعضیها گله میكنند كه چرا فلانی تذكّر نمیدهد؛ نخیر، بنده زیاد تذكّر میدهم. اینكه میبینید من گاهی علناً یك چیزی میگویم، این یكدهمِ تذكّرات و اوقاتتلخیها و هشدارهای ما با این آقایان نیست. در جلسات حكومتی، بنده غالباً تذكّر، هشدار و مطالبه، زیاد دارم. اینجور هم نیست كه ما از قضایا مطّلع نباشیم؛ حالا بعضیها میگویند فلانی از فلان قضیّه مطّلع نیست؛ بنده از آن مسائل اجتماعی و عمومی و اساسیای كه مردم از آنها مطّلع میشوند، باید ده برابر آنها مطّلع باشم و الحمدلله هستم. گزارشهای فراوان از جاهای مختلف -چه مردمی، چه دولتی، چه رسمی، چه غیر رسمی- به ما میرسد، نگاه میكنیم، میفهمیم قضایا را، ملتفتیم مشكلات را. آنچه بنده دنبالش هستم این است كه این نقاط كلیدی دنبال بشود، اهتمام به اینها ورزیده بشود. مسئلهی اشتغال جزو اینها است؛ خیلی از این مفاسد و آسیبهای اجتماعی، درصورتیكه اشتغال باشد، از بین خواهد رفت؛ خیلی از این مفاسد ناشی از بیكاری جوانها است. اگر بخواهیم اشتغال به وجود بیاید، باید به مسئلهی تولید اهمّیّت بدهیم و تولید داخلی را با شیوههای درست، با سیاستهای دقیق، پیش ببریم. پول پاشیدنِ بیحسابوكتاب ما را به جایی نمیرساند؛ باید حساب كنیم، دقیق عمل كنیم. الحمدلله مجموعهی مسئولین در قوّهی مجریّه دنبال این مسائل هستند، دارند دنبال میكنند انشاءالله، ما هم كمكشان میكنیم هرچه بتوانیم؛ انشاءالله به نتایجی برسند.
نكتهی بعدی این است كه مسئولین انتظامی ما، مسئولین امنیّتی ما، سپاه ما، بسیج ما، در این قضایا به وظایفشان عمل كردند، خوب هم عمل كردند، مسئولین بالای كشور هم از اینها تشكّر كردند، بنده هم تشكّر میكنم؛ منتها توجّه بشود: آن جوانی یا نوجوانی كه تحت تأثیر هیجانیِ یك شبكهی اینترنتی در فضای مجازی قرار میگیرد و یك حركتی میكند یا یك كلمه حرف میزند، با آن كسی كه با دستگاههای سازمانیافته مرتبط است و جزو آن پادوها است، فرق دارد؛ اینها را یكجور به حساب نیاورند. بعضیها البتّه اسم دانشجوها را میآورند؛ فرقی بین دانشجو و غیر دانشجو نیست؛ محیط دانشگاه ما بحمدالله یكی از بهترین و سالمترین محیطها است. ما چند میلیون دانشجو امروز داریم كه مشغول درس خواندن، مشغول تحقیق كردن، مشغول كار كردنند، دانشگاههای ما هیچ مشكلی نداشته است؛ حالا یك چند نفر هم ممكن است آمده باشند در این ماجراها خودشان را گیر انداخته باشند؛ بیخودی پای دانشجوها را به میان نكشند. اگر كسی واقعاً مجرم بود، طلبه و دانشجو و معمّم و غیرمعمّم و باسواد و بیسواد فرقی نمیكند؛ منتها مسئولین ذیربط تفاوت بگذارند بین آن كسی كه همینطور كه عرض كردیم، مثلاً فرض كنید كه بر اثر یك هیجانی از فضای مجازی احساساتی میشود و یك كاری میكند یا یك حرفی میزند، با آن كسی كه مرتبط با شبكهی پادوهای آمریكایی و مرتبط با منافقین است؛ اینها با هم یكسان نیستند. این هم یك نكته. با آن [گروه] اوّل باید روشنگری كرد، باید با آنها حرف زد، امّا اینكه كسی آدم میكُشد، كسانی كه در دورود، در تویسركان، در خمینیشهر قتل میكنند، تخریب میكنند، یك حرف دیگر است؛ اینها با هم یكی نیست. این هم عرایض ما به مسئولین.
به مردم عزیزمان هم دو سه جمله عرض بكنم -البتّه همهی این حرفها خطاب به مردم هم بود- به مردم عرض میكنم كه خدا از شما راضی باشد؛ خوب عمل كردید؛ خوب عمل كردید. در طول این سالها هرجا كشور نیاز داشت، شماها وارد شدید؛ بیمنّت، بیتوقّع، با بصیرت وارد میدان شدید. ملّت عزیز ما خیلی خوب عمل كرد. خداوند انشاءالله توفیقاتش را، رحمتش را، فضلش را بر این ملّت نازل كند. سینه سپر كردید، این كشور را شما نجات دادید؛ ملّت ایران نجات داد. هم در قضایای دفاع مقدّس كه ملّت نجات داد، هم در قضایای سیاسی، هم در قضایای علمی. علم را [هم] جوانهای شما پیش بردند. همینطور كه اشاره كردم، در این دستگاههایی كه پیشرفت علمی هست، بیشتر این جوانهای مردمند، [یعنی] همهی آنها جوانهای مردمند، بچّههای شما هستند كه دارند كار علمی میكنند. حضور شما به كشور آبرو داده است. هرجا حضور مردم لازم است -حالا چه بیستودوّم بهمن، چه روز قدس، چه در قضایایی مثل نهم دی و امثال اینها- مردم حاضر میشوند؛ آبرو دادید به [كشور]. در انتخابات، در راهپیماییها، در هرجا كه حضور مردمی لازم بوده است، حضور مردم توانسته است [تأثیر بگذارد]؛ آبروی كشور را شما حفظ كردید.
آنچه لازم است توجّه كنید، این است كه امروز یكی از مهمترین تدابیر دشمنان ما شایعهپراكنی است. همینطور كه عرض كردم، افكار عمومی مردم، مایهی اقتدار ملّی است. برای اینكه این افكار عمومی را عوض كنند چهكار میكنند؟ دروغ شایع میكنند؛ شایعهپراكنی میكنند. شما اوّلاً شایعههای دشمن را اشاعه ندهید كه یك حرف بیمبنایی را از یكی بشنویم، بعد این را پنج جا، شش جا نقل كنیم؛ خب، این همان كاری است كه دشمن میخواهد؛ [پس] این كار را نكنید؛ شایعههای پراكندهشدهی بهوسیلهی دشمن را ما تكرار نكنیم. بعد هم [شایعات را] باور نكنیم؛ تا مادامی كه یك سند درستی، یك مطلب منطقی معقولی وجود نداشته باشد، حرف دشمن را كه نباید باور كرد.
یك نكتهی دیگر هم این است كه همه بدانند كه مسئولین ارشد كشور دارند كار میكنند. اینكه ما خیال كنیم كه [مسئولین] گرفتهاند خوابیدهاند، كار نمیكنند، غلط است؛ اینجوری نیست؛ بنده از نزدیك شاهدم، میبینم. مسئولین ارشد بهقدر وسعشان دارند كار میكنند؛ البتّه یك جاهایی قصور هست، تقصیر هست -نه اینكه اینها را منكر باشیم؛ بندهی حقیر هم، هم قصور دارم، هم تقصیر دارم؛ خدا ببخشد- ولی مسئولین دارند كار میكنند، دارند تلاش میكنند. اینكه شایع كنند كه «آقا، فایدهای ندارد، كاری نمیتوانند بكنند؛ كاری [ممكن] نیست، همهجا قفل است»، قضیّه اینجوری نیست؛ بعضی از مشكلات در حال حل است، بعضی از مشكلات قابل حل است، بعضی از مشكلات حلّش زمانبر است؛ اینها را باید توجّه داشت. خیلی از مشكلات را انسان از دور وقتی نگاه میكند، بسادگی حل میكند، نزدیك كه میشویم، میبینیم آنقدر ساده نیست. من یادم هست زمان حیات امام (رضوان الله علیه) بعضیها میآمدند خدمت ایشان، شكایت میكردند مثلاً از فلان مسئول دولتی -حالا بنده آنوقت رئیسجمهور بودم؛ از بنده یا از نخستوزیر یا از فلان وزیر- كه آقا اینها مثلاً فرض كنید كه فلان كار را باید میكردند، نكردند و مانند اینها؛ امام گوش میدادند، وقتی حرفش تمام میشد، میگفتند ادارهی یك كشور سخت است؛ واقعاً هم همینجور بود. سخت است، كار سختی است، كار آسانی نیست؛ تلاش لازم است، ابتكار لازم است، بِروز بودن، بهنگام بودن لازم است، آمادگیهای جسمی لازم است، آمادگیهای عصبی لازم است؛ خب، مسئولینی هستند كه همه هم تقریباً مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب خود مردمند، دارند هم كار میكنند؛ باید كمك كرد؛ همه باید به مسئولین كمك كنند تا بتوانند كار خوب انجام بدهند.
بنده البتّه تذكّراتی میدهم -عرض كردم، آنچه من گاهی علنی میگویم، یكدهم آنچه در جلسات خاص با آقایان عرض میكنیم هم نمیشود؛ گاهی هشدار میدهیم، گاهی دعوا میكنیم؛ معمولاً مسائل گوناگون را تذكّر میدهیم- منتها خب عرض كردیم، بهقدر وسع. بنده این را به همه عرض بكنم: من مردمسالاری دینی را صادقانه قبول كردهام، ما واقعاً قبول داریم مردمسالاری دینی را؛ هر كسی را كه این مردم انتخاب بكنند، ما او را رئیس میدانیم، او را مسئول میدانیم، كمك به او را لازم میدانیم و وظیفهی خودمان میدانیم؛ با همهی دولتها اینجور بوده، با این دولت هم همینجور است. بنده به همهی دولتها كمك كردهام. البتّه من در كارهای جزئی اینها دخالت نمیكنم، در وظایف ویژهی اینها دخالتی نمیكنم امّا كمكشان میكنم. همهی دولتها را بنده كمك كردهام، به این دولت محترم هم همینطور، كمك میكنم.
و امید و نگاه بنده نسبت به آیندهی این كشور خیلی روشن است. بنده میدانم كه خدای متعال اراده فرموده است كه این ملّت را به متعالیترین درجات برساند و بدانید كه انشاءالله ملّت ایران به بركت اسلام، به بركت نظام اسلامی، بدون تردید به عالیترین درجاتِ یك ملّت در حدّواندازهی ملّت ایران خواهد رسید و بدانید كه توطئهی دشمن، خرابكاری دشمن، حملهی دشمن، ضربهی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت و به معنای واقعیِ كلمه، دشمن هیچ غلطی نخواهد توانست بكند.
والسّلام علیكم و رحمةالله