ماجرای دهم شعله‌ای كه خاموش نمی‌شود

این روایت برگرفته از مستند رادیویی «روایت یك باور» به تهیه‌كنندگی فرانك سعیدی‌آریا (رادیواقتصاد) است.
نه سرباز بود و نه جنگجو، اما همیشه در میدان حضور داشت. دانشی كه راهش را روشن می‌كرد و نگاهی كه به خورشید داشت. دل در گرو فردا و جان بر كف امروز. فریدون عباسی دوانی، دانشمند هسته‌ای و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، نه فقط یك فیزیكدان بود، بلكه مردی بود كه زندگی‌اش را وقف علم و امنیت ملی كرده بود. او از همان آغاز مسیر علمی، جلوتر از زمان خود گام برداشت و با نگاهی بلندپروازانه، به فناوری هسته‌ای ای

1404/06/27
|
00:31

ماجرای دهم
شعله‌ای كه خاموش نمی‌شود
روایت زندگی و شهادت فریدون عباسی‌دوانی از دانشمندان هسته‌ای
این روایت برگرفته از مستند رادیویی «روایت یك باور» به تهیه‌كنندگی فرانك سعیدی‌آریا (رادیواقتصاد) است.

نه سرباز بود و نه جنگجو، اما همیشه در میدان حضور داشت. دانشی كه راهش را روشن می‌كرد و نگاهی كه به خورشید داشت. دل در گرو فردا و جان بر كف امروز. فریدون عباسی دوانی، دانشمند هسته‌ای و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، نه فقط یك فیزیكدان بود، بلكه مردی بود كه زندگی‌اش را وقف علم و امنیت ملی كرده بود. او از همان آغاز مسیر علمی، جلوتر از زمان خود گام برداشت و با نگاهی بلندپروازانه، به فناوری هسته‌ای ایران باور داشت.
فریدون پیش از شهادت در مصاحبه‌ای گفته بود: «در سال‌های دفاع مقدس توی عملیات تیر خوردم. خودم، خودم را پانسمان كردم و تا آخر عملیات وارد آزادسازی خرمشهر شدیم. بعد هم وارد عملیات رمضان شدیم و نهایتاً به بندرعباس برگشتم و ازدواج كردم.»
در سال‌های بعد، زندگی او با تهدیدهای متعدد همراه شد. موساد بارها تلاش كرد او را ترور كند. یكی از حملات، از طریق دو موتور سوار انجام شد كه یك بسته انفجاری به ماشین او چسباندند. فریدون با چابكی و هوشمندی، وسیله انفجاری را متوقف كرد و جان خود و همسرش را نجات داد. او روایت كرده بود: «موتورسوار آمد، من منحرف شدم، بمب را دیدم و به همسرم گفتم: بپر پایین! انفجار رخ داد، موج انفجار من را گرفت و بیشترین تركش‌ها را به زنم زد، اما زنده ماندیم.»
پس از این ماجرا، رهبر انقلاب از فریدون به عنوان چهره‌ای مقاوم یاد كردند. كمتر از یك سال بعد، ریاست سازمان انرژی اتمی به او سپرده شد. او در دوران اوج تحریم‌ها و تهدیدهای مستقیم دشمن، پروژه‌های غنی‌سازی سوخت و ایزوتوپ‌های پزشكی را ادامه داد و مسیر پیشرفت علمی ایران را هدایت كرد.
فریدون همواره در مقابل تهدیدها تاكید داشت: «ما نه از ویروس می‌ترسیم و نه با تحریم عقب می‌كشیم. دانش بومی هسته‌ای ایران متوقف نمی‌شود. ترورها نشان‌دهنده ضعف دشمن است.»
بعد از دوران مدیریت سازمان انرژی اتمی، او به دانشگاه بازگشت و به تدریس فیزیك هسته‌ای ادامه داد. سپس وارد مجلس شد و بارها از فناوری هسته‌ای و استقلال علمی كشور دفاع كرد.
همراهی و نگاه نزهت
زندگی علمی و پرچالش فریدون، با حضور نزهت شبان آزاد، همسرش، رنگ و بوی انسانی و عاشقانه پیدا كرد. نزهت درباره زندگی اولیه خود و تصمیم به ازدواج می‌گوید: «در بندرعباس متولد شدم و سال 1356 دیپلم گرفتم. تصمیم گرفته بودم تا خرمشهر آزاد نشده ازدواج نكنم. تا اینكه دوستی به من گفت كه فردی را می‌شناسد كه او هم جنوبی است و فقط تفاوتش این است كه او آبادانی است. می‌گفت او هم تصمیم گرفته كه تا خرمشهر آزاد نشده، ازدواج نكند.»
او درباره ازدواج ساده‌شان ادامه می‌دهد: «در مراسم ازدواج ما فقط بیست و چهار نفر بود و یك شام ساده دادیم.»
نزهت همچنین از روزهای اولیه فعالیت علمی فریدون روایت می‌كند: «بعد از ازدواج، به شیراز رفتیم. من در رشته متریال ساینس تحصیل می‌كردم و فریدون گرایش هسته‌ای فیزیك داشت. یكی از همكلاسی‌هایم پروژه‌ای به من پیشنهاد داد كه با فیزیك هسته‌ای مرتبط بود و اینگونه مسیر علمی ما همزمان شد. وقتی اسم فریدون در قطعنامه‌ها آمد، حواسمان جمع‌تر شد، چون می‌دانستیم كه هدف سیبل هستیم.»
او درباره حمایت و شجاعت فریدون در مواجهه با خطر ترور می‌گوید: «او همیشه با شجاعت صحبت می‌كرد. بعد از ترور نافرجام فریدون و شهادت مجید شهریاری، برای همه خانواده‌ها از نظر روانی فشار زیادی ایجاد شد. اما همیشه خودم را با خانواده‌های دیگر شهید علی محمدی و شهید شهریاری مقایسه می‌كردم كه آنها چقدر ناراحت هستند. برخی دوستان به ما می‌گفتند بهتر است رها كنیم، اما من می‌گفتم اگر به فریدون بگویم رها كند، یعنی دشمن به هدف خود رسیده است. به همین دلیل ادامه دادیم.»
نزهت در پایان می‌گوید: «خیلی وقت‌ها عرصه زندگی تنگ می‌شد، اما وقتی تلاش شوهرم را می‌دیدم، تشویق می‌شدم. اندیشه‌ای كه بر قله تلاش، ایثار و تجربه بنا شده باشد، با هیچ گلوله‌ای خاموش نمی‌شود، بلكه از دل خاكستر شهیدان شعله‌ورتر برمی‌خیزد و راه را ادامه می‌دهد.»
سال‌ها تلاش و مقاومت، زندگی و مسیر علمی فریدون و همراهانش را پر از شعله و امید كرده بود، اما دشمن بی‌رحم بود. او در مجتمع پانزده طبقه‌ای در سعادت‌آباد تهران زندگی می‌كرد و 23 خرداد در یكی از حملات موشكی به شهادت رسید، اما اندیشه و مسیرش همچنان روشن و الهام‌بخش باقی مانده است.

دسترسی سریع